البرز جان فدای بلوط های زاگرس

باغ من: البرز زارعی روز دوازدهم خرداد ماه در آتش سوزی برای خاموشی شعله هایی که بلوط ها را خاکستر می کرد داوطلبانه دل به دریای آتش زد اما خودش سوخت.
به گزارش باغ من به نقل از مهر، شرق نوشت: فیلمی از او انتشار یافته که روی بلندای کوهی به صدای بلند می خواند «دریغ است ایران که ویران شود» و مصرع به مصرع جلو می رود تا می رسد به اینجا که «چو ایران نباشد تن مباد» و حالا تن او نیست، تنی که فدای جنگل های بلوط ایران شده است. البرز زارعی کوهنورد ۳۸ ساله اهل گچساران که روز دوازدهم خرداد ماه در آتش سوزی کوه دیل برای خاموشی شعله هایی که بلوط ها را می سوخت و خاکستر می کرد داوطلبانه دل به دریای آتش زد تا جان بلوط ها را نجات دهد اما خودش سوخت و تن رنجور و صدمه دیده اش بعد از ۱۸ روز از جان تهی شد.
البرز روز جمعه دار فانی را وداع گفت. اما مثل نمادی ماندگار از ایران دوستی و حفاظت از محیط زیست و طبیعت در خاطر ایرانی ها باقی خواهد ماند. مرد جوانی که وقتی دید جنگل های زاگرسی کوه دیل می سوزند، تاب بی تفاوتی نداشت و به جنگ شعله ها رفت و آنچنان جنگید که جانش را در این راه گذاشت.
او از کوهنوردان انجمن کوهنوردی زاگرس و از اعضای فعال تشکل زیست محیطی سبزگامان کهگیلویه و بویراحمد بود و هنگام کوشش برای خاموش کردن آتش در مناطق دیل و کوه های خامی واقع در ارتفاعات گچساران گرفتار سوختگی شدید شد. شرح حادثه ای که درنهایت منجر به فوت او شد به نقل از مسؤلان استانی این گونه ذکر شده است: «این ایثارگر ۳۸ ساله در بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان دارفانی را وداع گفت. البرز زارعی در عملیات آتش سوزی کوه دیل در حالیکه در محاصره آتش و شدت آتش و باد زیاد بود، به همراه سه نفر دیگر که یکی از داوطلبان سپاه گچساران بود، در محاصره شعله های آتش به صخره ای پناه برده که سقوط می کند و بعد از افتادن در آتش، گرفتار سوختگی شدید می شود. بلافاصله بعد از دریافت گزارش این حادثه از سوی چند امدادگر حاضر در محل بالگرد برای انتقال وی درخواست شد اما به علت ناتوانی بالگرد برای نشستن در محل حادثه مصدوم با آمبولانس به بیمارستان اعزام شد. این کوهنورد چند روز در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج بستری بود که با پیگیری استاندار استان کهگیلویه و بویراحمد به بیمارستان سوختگی اصفهان انتقال یافت و بعد از چند روز که تحت درمان بود و در حالیکه امیدهای زیادی برای نجات جانش وجود داشت، عفونت ناشی از سوختگی بالای ۶۰ درصدی جسم و جانش را به کام مرگ کشاند و برای همیشه پلک های سوخته اش را بست».
پیکر بی جان و سوخته البرز که در بیمارستان سوانح و سوختگی اصفهان بستری بود، ظهر روز شنبه برای خاکسپاری در شهر زادگاهش گچساران به استان کهگیلویه و بویراحمد منتقل شد و در یاسوج مرکز استان با استقبال معاون عمرانی استاندار، مدیرکل محیط زیست، منابع طبیعی، راهداری، مدیریت بحران، فرمانده تیپ ۴۸ فتح، فرمانده ناحیه مقاومت بویراحمد، رئیس سازمان آتش نشانی یاسوج و مسؤلان و نیروهای مردمی و اداری مختلف در جلوی پلیس راه یاسوج- اصفهان تشییع شد.
وحید محمدی تبار، مدیرکل مدیریت بحران استانداری کهگیلویه وبویراحمد در حاشیه این مراسم اظهار داشت: از مسؤلان و متولیان امر انتظار داریم با کسانی که جنگل ها، طبیعت، محیط زیست و منابع طبیعی استان را آتش می زنند و به استان و کشور خیانت می کنند، برخورد شدید قانونی شود. البرز زارعی نامش همیشه ماندگار خواهد ماند. مراسم خاکسپاری و خاکسپاری البرز زارعی ساعت ۱۸ عصر روز شنبه ۳۱ خرداد در بهشت زهرای گچساران برگزار گردید و تن بی جان او که فدای جنگل ها شده بود در بین استقبال و تشییع پرشمار همشهریانش به خاک سپرده شد.
نام و یاد البرز زارعی از همان روزی که گرفتار سانحه شد و کارش به بیمارستان کشید، با بزرگداشت خیلی از کاربران شبکه های اجتماعی همراه شد و هر روز پیگیر و جویای احوالش بودند و خبرنگاران زیادی هم لحظه به لحظه شرایط و وضع جسمانی او را هم رسانی می کردند. در این زمان هم گروه های حامی و دوستدار محیط زیست شهر اصفهان چندین بار به ملاقاتش رفتند.
آنچه در ادامه آمده است بخشی از یادداشتی است که احسان محمدی در سایت عصرایران در ستایش البرز نوشته است: «در روزی که همه سرها به طرف رومانی چرخید و خبر مرگ یک قاضی تیتر تمام خبرگزاری ها شد، از اصفهان خبر دادند البرز زارعی کوهنورد و فعال محیط زیست در بیمارستان جان باخت. دو مرگ در یک روز. اما این کجا و آن کجا؟
«البرز» حالا به یک نام و نماد تبدیل گشته، گرچه تن اش خاکستر شد و ذره ذره وجودش با خاک وطن گره خورد. ۱۸ روز روی تخت بیمارستان رنج کشید، در اوج جوانی دست از زندگی شست اما مایه مباهات است. خانواده و دوستدارانش اشک آلود اما با غرور سرشان را بالا می گیرند. به احترام یک قهرمان. درست مثل احسان عزیزی، محمد پژوهی، رحمت حکیمی نیا، شریف باجور و امید حسین زاده و … در عصری که نام اختلاسگران، دلقک ها، تشنگان شهرت و قدرت و… در فضای مجازی بیشتر از دیگران تکرار می شود، خوشا «البرز» بودن. خوشا عاشقان بی نشانی که پسران و دختران وفادار این سرزمین رنجور هستند. البرز زارعی مقدم تا زنده بود نه قلمی برای حکم راندن داشت و نه داغ و درفشی برای سرزنش دیگران، نه پولی از بیت المال به جیب خودش ریخت و نه جایی گریخت. اتفاقاً وقتی آتش به جان زاگرس افتاد، نه رمید، نه گُسست. به میان معرکه رفت تا از بلوط ها، از سرزمین مادری و از وطن اش دفاع کند. در روزگارِ «به تو چه؟» و «کلاه خودت را بچسب» چقدر به قهرمان هایی مثل او نیاز داریم که پشت شجاعتش پنهان شویم».

منبع: