کهن بلوط های چند صد ساله زاگرس ایستاده می میرند

اگر عزمی ملی و جدی برای حفظ زاگرس صورت نگیرد، در آینده ای نه چندان دور موزه ای طبیعی از آثار خشکسالی و نابودی محیط زیست در زاگرس نمایان خواهد شد.
به گزارش باغ من به نقل از مهر، حریق ها، چرای دام، هجوم آفت و عدم عزم ملی باعث شده است تا جنگل های بلوط در زاگرس این روزها حال خوبی نداشه باشد و همین مورد بهانه ای شده است تا شاهرخ رضایی فر، از دوست داران محیط زیست در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده از ابعاد این بحران زیست محیطی بنویسد. در این یادداشت با عنوان کهن بلوط های چند صد ساله زاگرس ایستاده می میرند آمده است: زاگرس به عنوان یکی از نقاط راهبردی و مهم کشور، اکوسیستم منحصر به فردی دارد، بیش از ۱۰ میلیون نفر از جمعیت کشور در این زیست گاه طبیعی با بیش از ۶ میلیون هکتار فضای جنگلی زندگی می کنند و طبق آمارها قریب به ۵۰ درصد دام کشور در این منطقه تامین می شود. این جنگلها علاوه بر تامین بیش از ۴۰ درصد آب شیرین کشور، بیش از ۲۰۰۰ گونه گیاهی و دارویی را در دل خود جای داده و البته وجود درختان بلوط به عنوان نماد مقاومت در این منطقه از خاصیت های شاخص جنگل های زاگرس هستند. متأسفانه در چند سال قبل به سبب رویکرد های ناصحیح و غیرعلمی، نادیده گرفتن انگاره های توسعه پایدار و گاهی تصمیمات غلط این شاهرگ حیاتی در معرض تخریب و نابودی قرار گرفته است، زادآوری درختان بلوط به عنوان اصلی ترین پوشش گیاهی این منطقه به سبب ادامه چرا به شکل سنتی در معرض لطمه جدی قرار دارد، با توجه به این که رشد و تکامل بلوط نیازمند زمان و شرایط خاص است، بی توجهی به این مقوله زیان بار خواهد بود؛ حریق های گاه و بی گاه نیز امان جنگل و اهالی را بریده و بی احتیاطی انسان ها و البته سودجویی عده ای برای درآمدزایی بوسیله فروش چوب و تهیه ذغال نفس های زاگرس را به شماره انداخته است. علاوه بر این افزایش نگران کننده شمار آفت هایی چون کرم درخت خوار در چند سال قبل و پروانه برگ خوار در ماههای اخیر بر این نگرانی ها افزوده است، حشراتی که گرچه بطور معمول در محیط طبیعی وجود دارند، اما رشد و گسترش آنها ناشی از بی تدبیری های متوالی است که با ضعف بنیه درختان، آنها را مستعد شکاری برای حشرات می کند، حشراتی که اگر در اکوسیستم طبیعی و مناسب قرار می گرفتند توسط عوامل محیطی و طبیعی کنترل می شوند اما مداخلات و دست کاری انسان همچون حریق های گاه و بی گاه، چوب سوخت، چرای بی رویه، کشاورزی غیراصولی، استفاده بی رویه از سموم و کودهای شیمیایی بی کیفیت و تخریب دیگر پوشش های گیاهی موجب رونق گرفتن بازار حشرات آفت زا شده است. در این میان آنچه نگرانی ها را تشدید می کند بی توجهی مسئولان به چالش های جنگل های زاگرس و عدم رسیدگی و اختصاص بودجه به این منطقه است، برخلاف تدوین و تصویب برنامه های مدون در نقاط مختلف کشور برای حفظ محیط زیست، زاگرس همچنان مورد تاخت و تاز سودجویان و بی توجهی مسئولان قرار گرفته، غافل از این که نابودی زاگرس، اکوسیستم گسترده تری در کشور و چه بسا همچون موضوع ریزگردها در سطحی فراملی بخش هایی از منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد. برای حفظ زاگرس باید برنامه علمی و کارشناسی دقیق و عاجلی ارائه شود، زاگرس نه موضوعی منطقه ای بلکه چالشی ملی و فراملی است که برای حل آن نیز باید نهادهای در سطح ملی وارد موضوع شوند و از سازمان های بین المللی مرتبط نیز کمک گرفت، فرهنگ سازی و آموزش روستاییان نیازی فوری و اساسی است که باید نسبت به آن اقدام گردد. اصلاح و توسعه چارت سازمانی نهادهای مؤثر همچون منابع طبیعی، جهاد کشاورزی، محیط زیست، جنگلبانی، ایستگاه های آتش نشانی، نیروی انتظامی و … اقدامی مؤثر در این راه خواهد بود. تا حالا قریب به دومیلیون هکتار از شش میلیون هکتار مساحت جنگلی یعنی قریب به یک سوم زاگرس نابود شده و این نابودی با شدت فراوان درحال گسترش است، اگر عزمی ملی و جدی برای حفظ زاگرس صورت نگیرد، در آینده ای نه چندان دور موزه ای طبیعی از آثار خشکسالی و نابودی محیط زیست در زاگرس نمایان خواهد شد که می توان در آن نگریست و گریست؛ حال کهن بلوط های زاگرس خوب نیست و ایستاده درحال مردن هستند، تاریخ و اینده ما را به چه صورت قضاوت خواهد کرد؟!